سیده یاسمن زهرا عزیز دل مامان و بابا و داداشسیده یاسمن زهرا عزیز دل مامان و بابا و داداش، تا این لحظه: 11 سال و 14 روز سن داره

دخـــتر باباش ، عـــزیز داداش

نا آرومی

دختر گلم، عزیز دلم چرا دیشب گریه می کردی؟ اگه هر شب دیر می خوابیدی عوضش آروم بودی و خبری از گریه و زاری نبود.  ولی نمی دونم دیشب چی شده بود که همش گریه می کردی البته فکر کنم دلت پیچ می خورد آخه وقتی بغلت می کردم و تکونت میدادم آروم میشدی اما همین که میذاشتم تو جات زار میزدی .   شاید هم دلت می خواست تو بغل من خوابت ببره   به هر حال بابایی رو بیدار کردی و نذاشتی بخوابه، دیدی چی شد بابایی سحر خواب موند ، وقتی بیدار شد که دیگه اذون گفته بودن حالا باید بدون سحری روزه بگیره  خیلی دوستت داریم عزیزم ...
2 مرداد 1392

وقتی که سعی می کنی برگردی

سلام گل مامان  اولین باری که سعی کردی برگردی به شکم ، هفته قبل بود  ولی گلم به نظر من هنوز زوده  تازه سه ماهته ، چه عجله ای داری مامان ، بذار یکم قوی تر بشی روی شکمت بر می گردی ایشالا  قربونت برم الهی زود خسته میشی و باید برت گردونیم ببین چه شکلی شدی ...
2 مرداد 1392

یاسمن زهرای کاراته کار

عزیزم ، دختر گلم دیشب خواب بودی البته ساعت 9 شب که داداشت گفت مامان نیگا یاسمن زهرا چه ژستی گرفته داره میگه: اوس !!! کلی منو بابات خندیدیم چون پسرم کاراته کار شده به چه چیزایی دقت میکنه قربونش برم الهی ...
25 تير 1392

وقتی نخوای شیرخشک بخوری؟؟!!

عزیز دلم اونروزی که زرد شدی و من هنوز شیر زیادی نداشتم خانم دکتر گفت یه در میان شیر خشک بهت بدم تا این بیلیروبین اضافی از بدنت خارج بشه. تو علی رغم تصورم شیشه رو راحت قبول کردی واین برا من خوشحال کننده بود چون دیگه مشکلاتی که بعد از تولد داداشت داشتم که هیچوقت حاضر به قبول کردن شیشه نشده بود رو نخواهم داشت.   آخه مامانی چند ماه دیگه که من بخوام برم سر کار بهت کمک میکنه، عزیزم برا همین هرشب چند درجه شیر خشک بهت میدم تا فراموشش نکنی. ولی، شیطون شدیها اگه یه شب نخوری به هر دلیلی ، شب بعد باهات میتینگ دارم.   اگه نخوای بخوری دیگه نخواستی منم زورم بهت نمی رسه، چکار کنم گلم ها!!!!!!    ...
25 تير 1392

دوشنبه 24 تیر

عزیز دلم وقتی دیشب ساعت یک و نیم می خوابی نتیجه اش این میشه دیگه  هنوز خوابی عزیزم خوشکل مامان.   خوشکلم بیدار شو مامان چشای قشنگتو ببینه   ...
24 تير 1392

آکواریوم

سلام گلکم، عزیز دلکم از سرگرمیهایی که تازگی پیدا کردی ، نگاه کردن به آکواریوم و دنبال کردن ماهی زرده است.                      ما هم هر وقت احساس کنیم حوصله ات سر رفته ، میذاریمت جلو آکواریوم و تو با نگاه کردن به شنای ماهیها سرگرم میشی و هرازگاهی براشون ذوق می کنی و می خندی. قربونت برم الهی    عزیز دل مامانی.     عکسای آکواریوم رو گذاشتم تا بعدا اگه نداشتیمش با دیدن این عکسا خاطره اش زنده بشه.   قربون اون چشات برم که اینطوری زل میزنی به ماهیا ...
24 تير 1392

دلنوشته

عزیز دل مامان، یاسمن زهرا جان من تو  را نهایت لطف خدا در حق خودم میدانم، عزیزم تا متولد نشدی و در دامانم قرار نگرفتی باورم نشد که خدا چنین لطف بی نهایتی در حق من کرده است . ما شاءالله ولا حول ولا قوته الا باالله العلی العظیم  چطور باید خدا را شکر کنم؟ که تو بزرگترین آرزوی دست نیافتنی من بودی که حالا دست یافتنی شدی . با اینکه اولین تجربه مادریم نیست ولی در جای خود تجربه ای منحصر به فرد است چون تو بنده منحصر به فرد خدای بزرگ منی، عزیزدلم خدا را به اندازه تمام ذراتی که از ازل تا ابد آفریده ، بی نهایت شکر می کنم.   امیدوارم تو را به حق، بنده خدا تربیت کنم، خدایا کمکم کن. دوستت دارم عزیز دلم ، دختر...
23 تير 1392