عزیز دلم ، یاسمن زهرای گلم دیشب یه شب عجیب و به یادماندنی شد، می دونی چرا؟ الان برات میگم سه ماهه که ما اومدیم اینجا و تو خونه ی صدرامون ساکن شدیم ، رفت و آمد به شیراز برامون خیلی سخت بود ولی خوب دیگه عادت کردیم، دیروز از صبح بارش برف شروع شد و ما خیلی خوشحال بودیم ، طبق معمول ساعت دو و نیم از خونه باباجونت راه افتادیم سمت صدرا ، از چمران اومدیم و بابا پیشنهاد داد تو مسیر بریم کافی شاپ هتل چمران طبقه 23 و از اونجا منظره برفی شهرو ببینیم که ما هم قبول کردیم و به شرط پیدا کردن جای پارک رفتیم، یک ساعتی اونجا بودیم و خیلی هم خوش گذشت. بعد که راه افتادیم ترافیک ماشین ها از پل صنایع شروع شد ، به خاطر برف شدید ماشینها یواش می رف...