سیده یاسمن زهرا عزیز دل مامان و بابا و داداشسیده یاسمن زهرا عزیز دل مامان و بابا و داداش، تا این لحظه: 11 سال و 10 روز سن داره

دخـــتر باباش ، عـــزیز داداش

دومین عید فطر

یاسمن زهرای عزیزم ، مامان جان  این دومین عید فطری  است که وجود شیرین تو در کنارمونه،  یادش به خیر پارسال عید فطر و نماز عید رو تو حرم مطهر امام رضا علیه السلام بودیم و چقدر خوش گذشت ؛ عیدت مبارک باشه عزیزم   ...
6 مرداد 1393

بابا رفته سفر

یاسمن زهرا: بذار یه زنگ به بابایی بزنم ، دلم خیلی واسش تنگ شده  مامان :قربونت برم گلم، عزیزم     شما بلدی زنگ بزنی ؟ نه  نگاه کن ، اینجوری شماره می گیری     ...
1 اسفند 1392

عیدت مبارک

سلام عزیزم فردا میلاد جّد بزرگوارت حضرت پیامبر و امام جعفر صادق علیه السلام است . مبارکت باشه و در پناه حق و زیر سایه امام زمان عجل الله همیشه شاد و خوشبخت و سعادتمند باشی عزیزم. امشب سخن جام جهان باید گفت         توصیف رسول انس و جان باید گفت در شام ولادت دو قطب عالم         تبریک به صاحب الزمان باید گفت ...
29 دی 1392

شبی به یاد ماندنی

عزیز دلم ، یاسمن زهرای گلم دیشب یه شب عجیب و به یادماندنی شد، می دونی چرا؟ الان برات میگم سه ماهه که ما اومدیم اینجا و تو خونه ی صدرامون ساکن شدیم ، رفت و آمد به شیراز برامون خیلی سخت بود ولی خوب دیگه عادت کردیم، دیروز از صبح بارش برف شروع شد و ما خیلی خوشحال بودیم ، طبق معمول ساعت دو و نیم از خونه باباجونت راه افتادیم سمت صدرا ، از چمران اومدیم و بابا پیشنهاد داد تو مسیر بریم کافی شاپ هتل چمران طبقه 23 و از اونجا منظره برفی شهرو ببینیم که ما هم قبول کردیم و به شرط پیدا کردن جای پارک رفتیم، یک ساعتی اونجا بودیم و خیلی هم خوش گذشت. بعد که راه افتادیم ترافیک ماشین ها از پل صنایع شروع شد ، به خاطر برف شدید ماشینها یواش می رف...
29 دی 1392

علاقه به لب تاپ

عزیز دلم دختر گلم ، چه علاقه ای به این لپ تاپ بیچاره داری آخه!!!  باید رو میز باشه وگرنه از دست تو خوشکلم در امان نیست میگی نه خودت ببین.                     ...
26 دی 1392

سلامی دوباره

خوب ببینم اینجا چه خبره ؟؟؟ بــــــــــــله!  اینطور که معلومه من یه دوماهی میشه که به اینجا اصلا سر نزدم ، وای چه زود گذشت! باید اول معذرت بخوام از دوستایی که بهم سر زدن و پیام گذاشتن و بدون جواب موندن، به خصوص مامان غزل جون ، از دو ماه پیش که برای بار آخر مطلب گذاشتم اصلا یه بار هم این صفحه  رو باز نکردم، اول اسباب کشی داشتم و بعد هم که خونه جدید وایمکس خط نمی داد و از همه بدتر مرخصی زایمان تموم شد و دیگه وقت سر خاروندنم نداشتم. این شد که حالا اومدم می بینم کلی زود گذشته. ولی حالا براتون بگم که یاسمن گلم دیگه خیلی قشنگ و حرفه ای سینه خیز میره و هرکار می کنیم یاد بگیره که گاگله بره زیر بار نمیره والا مامان اگه بدونی چ...
28 آذر 1392