سیده یاسمن زهرا عزیز دل مامان و بابا و داداشسیده یاسمن زهرا عزیز دل مامان و بابا و داداش، تا این لحظه: 11 سال و 12 روز سن داره

دخـــتر باباش ، عـــزیز داداش

تلاش برای راه رفتن

گل مامان سلام می خوام از راه افتادنت برات بگم، عزیزم، داداش مصطفی خیلی دوست داشت تو زود راه بیفتی برای همین هم بدون توجه به تذکرات من دستای تو و زیربغلت رو می گرفت و تو رو راه می برد، مثل اینکه برای دویدن و بازی کردن باهات خیلی عجله داشت. به نظر من هنوز خیلی زود بود که تو راه بری، منظورم قبل از یک سالگیت بود. ولی به هر حال داداش پیروز شد و علاقه خود تو هم کمک کرد و بالا خره توی 11 ماهگی تو راه رفتی البته اوایلش خیلی زمین می خوردی که طبیعی بود. عکسهای زیر تلاش خودت برای ایستادن و راه رفتنه ، مامان فدای قدمهات بشه عزیزم   بعد ازینکه خسته میشدی خیلی ناز و مظلوم می نشستی   ...
7 خرداد 1393

اولین تجربه برفی

  سلام عزیزم دخترگلم       الان که این مطلب رو برات می نویسم صدرا داره برف میاد ، اونم چه برفی ! زیر نور لامپ کوچه خیلی قشنگه و ما از پشت پنجره دوجداره خونه داریم بارش برف رو تماشا می کنیم . دعا می کنم هیچ کسی از بارش برف ناراحت نباشه و همه تو خونه هایی پر از گرمای مهر و محبت و بخاری از بارش برف لذت ببرن. امسال این اولین زمستانی هست که با چشمای قشنگت می بینی، عجب پا قدمی داشتی که بعد از سالها برف هم بارید و چقدر همه خوشحال بودن و تو عزیز دلم اولین تجربه برفی تو داشتی. با داداش و بابا رفتیم کوههای اطراف و حسابی برف بازی کردیم تو هم کلی کیف کردی و دَدَ ماما گفتی. البته این عکسا چند روز بعد از بارشه برف...
29 دی 1392

تمرین برای غذا خوردن

  سلام عزیز مامان چند روز پیش با اینکه می دونم هنوز زوده ولی بهت یه کوچولو بستنی دادم، آخه داداشت داشت می خورد خیلی بدجور نیگاش می کردی  دلم سوخت و با یه قاشق یکمی بهت دادم ، اگه بدونی با چه ولعی می خوردی و چقد خوشحال شدی عزیزم  قربونت برم بعد هم قاشقو گرفتی و باهاش بازی می کردی می بردی طرف دهنت، البته اول می بردی بالا و نگاهش می کردی ، انگار می خواستی نشونه بگیری، بعد می بردی طرف دهنت. قربونت برم الهی بقیه عکسا ادامه مطلب...   ...
17 شهريور 1392

وقتی که سعی می کنی برگردی

سلام گل مامان  اولین باری که سعی کردی برگردی به شکم ، هفته قبل بود  ولی گلم به نظر من هنوز زوده  تازه سه ماهته ، چه عجله ای داری مامان ، بذار یکم قوی تر بشی روی شکمت بر می گردی ایشالا  قربونت برم الهی زود خسته میشی و باید برت گردونیم ببین چه شکلی شدی ...
2 مرداد 1392
1