اولین سفر مشهد - 3
سلام دوباره به عزیز دل مامان تا جایی از سفر رو برات تعریف کردم که اومدیم مشهد و چقدر خوشحال بودیم و بهمون خوش میگذشت. برای نماز عید فطر حرم بودیم تقریبا از نماز صبح رفتیم حرم ، نماز و زیارت و بعد هم صحن غدیر برای نماز عید ، تا نماز شروع بشه و تموم بشه تو و داداشیت کنارم خواب بودید ، نماز خونده شد و اونقدر شلوغ بود که نیم ساعت دیگه اونجا نشستم تا یکم خلوت تر بشه،. بابا بتونه بیاد پیشمون ، فقط اونروزو مشهد بودیم و قرار بود فرداش بریم سمت شمال که خانمی من یکم حالت بد شد و متاسفانه اسهال شدی ، بردیمت دار الشفا ، دکتر برات سفکسیم نوشت و این دارو حالتو بدتر کرد. درباره ادامه سفر پرسیدم گفت مشکلی نداره . فرداش با امام رض...