تلاش برای راه رفتن
گل مامان سلام
می خوام از راه افتادنت برات بگم، عزیزم، داداش مصطفی خیلی دوست داشت تو زود راه بیفتی برای همین هم بدون توجه به تذکرات من دستای تو و زیربغلت رو می گرفت و تو رو راه می برد، مثل اینکه برای دویدن و بازی کردن باهات خیلی عجله داشت.
به نظر من هنوز خیلی زود بود که تو راه بری، منظورم قبل از یک سالگیت بود.
ولی به هر حال داداش پیروز شد و علاقه خود تو هم کمک کرد و بالا خره توی 11 ماهگی تو راه رفتی البته اوایلش خیلی زمین می خوردی که طبیعی بود.
عکسهای زیر تلاش خودت برای ایستادن و راه رفتنه ، مامان فدای قدمهات بشه عزیزم
بعد ازینکه خسته میشدی خیلی ناز و مظلوم می نشستی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی